سلحشوری قلم

وبگاهی برای مطالعات یک دقیقه ای

سلحشوری قلم

وبگاهی برای مطالعات یک دقیقه ای

۷ مطلب با موضوع «وبگردی» ثبت شده است

مرد بنائی سال های زیادی در یکی از شرکت ها کار میکرد وسنش به مقداری رسید که خواست استعفایش را تقدیم کند تا درخدمت خانواده باشد 

رئیسش گفت استعفایت را می پذیرم بشرط اینکه آخرین منزل را بسازی. مرد بناء شرط را با سختی وفشار پذیرفت وبدون دقت ومحکم کاری به تمام کردن منزل شتافت 

سپس کلیدها را به رئیس داد ورئیسش لبخندی زد وگفت این منزل هدیه پایان خدمت تو در این شرکت است ،مردبناء شوکه شد واز اینکه در خانه عمرش دقت نکرده بسیار پشیمان شد 

 

عبادتی که با فشار وشتاب باشد اینگونه هست نه آرامشی دارد ونه دقتی...

"بدان که عبادتت در پایان برای توست نه برای خدا....


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۵ ، ۱۳:۵۳
رضا کرم زاده
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۵ ، ۱۳:۵۱
رضا کرم زاده

من به آمار زمین مشکوکم تو چطــــــــــور ؟
اگر این سطح پر از آدمهاســـــــــــــــــــــت
پس چرا این همه دلها تنهاســـــــــــــــت ؟
.
بیخودی می گویند هیچ کس تنها نیست
چه کسی تنهانیست ؟ همه از هم دورند
همه در جمع ولی تنهاینـــــــــــــــــــــــــــــد
.
من که در تردیدم تو چطور ؟
نکند هیچکسی اینجا نیســـــــــــــــــــــــــت
.
گفته بود آن شاعر:
هر که خود تربیت خود نکند حیوان است
.
.

آدم آنست که او را پدر ومادر نیســـــــــت
من به آمار ، به این جمــــــــــــــــــــــــــــع
و به این سطح  که گویند پر  از آدمهاست
مشکوکم
.
نکند هیچکسی اینجا نیســــــــــــــــــــت
من به آمار زمین مشکوکــــــــــــــــــــم
چه کسی گفته که این سطح پر از آدمهاست ؟
.
من که می گویم نیست
گر که هست دلش از کثرت غم فرســـــــوده ست
یا که رنجور و غریــــــــــــــــب
خسته ومانده ودر مانده براه
پای در بند و اســـــــــــــــــــیر
سرنگون مانده به چــــــــــاه
خسته وچشــــــــــــم به راه
تا که یک آدم از آنچا برسد
همه آن جا هستــــــــــند
هیچکس آن جا نیست
وای از تنـــــــــــــــــــــــــها یی
همه آن جا هستـــــــــــــــند
هیج کس آنجا نیســـــــت
هیچکس با او نیســـــــــت
هیچکس هیچکـــــــــــــس
.
من به آمار زمین مشکوکم
من به آمار زمین مشکوکم
.
چه عجب چیزی گفت
چه شکر حرفی زد
گفت : من تنهایم
هیچکس اینجا نیست
گفت : اگر اشک به دادم نرسد می شکنم
اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم
بر لب کلبه ی محصور وجود
من در این خلوت خاموش سکوت
اگر از یاد تو یادی نکنم می شکنم
اگر از هجر تو آهی نکشم
اندر این تنهایی
به خدا می شکنم به خدا می شکنم
.
من به آمار زمین شک دارم
چه کسی گفته که این سطح پر از آدمهاست ؟

"سهراب سپهری"


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۵ ، ۱۸:۴۹
رضا کرم زاده

 (شهیدنیوز) : مسئولیت ما، مسئولیت تاریخ است.

بگذارید بگویند حکومت دیگری بعد از حکومت علی بود به اسم حکومت خمینی که با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد؛ ما از سرنگونی نمی ترسیم،از انحراف می ترسیم!

 

%شهید غلامعلی پیچک%

 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۵ ، ۱۸:۴۵
رضا کرم زاده

در روزنامه [مورّخ 13/ 5/ 1342] که مرا از زندان قیطریّه آوردند، نوشتند که مفهومش این بود که روحانیت در سیاست مداخله نخواهد کرد!

 

من الآن حقیقت موضوع را برای شما بیان می‌کنم. آمد یک نفر از اشخاصی که میل ندارم اسمش را بیاورم، گفت آقا سیاست عبارت است از دروغ گفتن، خدعه، فریب، نیرنگ، خلاصه پدرسوختگی است! و آن را شما برای ما بگذارید! چون موقعْ مقتضی نبود نخواستم با او بحثی بکنم. گفتم: ما از اوّل وارد این سیاست که شما می‌گویید نبوده‌ایم. امروز چون موقع مقتضی است، می‌گویم‌ اسلام- تمامش- سیاست است‌
اسلام این نیست. و الله اسلام تمامش سیاست است. اسلام را بد معرّفی کرده‌اند. سیاست مُدرن از اسلام سرچشمه می‌گیرد!

 

من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم؛ من پاپ نیستم که فقط روزهای یکشنبه مراسمی انجام دهم و بقیه اوقات برای خودم سلطانی باشم و به امور دیگر کاری نداشته باشم. پایگاه استقلال اسلامی اینجاست. باید این مملکت را از این گرفتاریها نجات داد. نمی‌خواهند این مملکت اصلاح بشود؛ اجانب نمی‌خواهند مملکت آباد شود. اینها حتّی آب هم برای این ملّت تهیه نکرده‌اند! آبی که ما در قم از آن استفاده می‌کنیم، در اروپا حتّی به حیواناتشان هم نمی‌دهند!
امام خمینی (ره)؛ 21 فروردین 1343

 

Emam.com

 



 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۵ ، ۱۸:۴۴
رضا کرم زاده

ثروتمندی از پنجره اتاقش به بیرون نگاه کرد و مردی را دید که در سطل زباله‌اش دنبال چیزی می‌گردد. گفت، خدا رو شکر فقیر نیستم

 

مرد فقیر اطرافش را نگاه کرد و دیوانه‌ای با رفتار جنون‌آمیز در خیابان دید و گفت، خدا رو شکر دیوانه نیستم

 

آن دیوانه در خیابان آمبولانسی دید که بیماری را حمل می‌کرد گفت، خدا رو شکر بیمار نیستم

 

مریضی در بیمارستان دید که جنازه‌ای را به سرد خانه می‌برند. گفت، خدا رو شکر زنده‌ام

 

فقط یک مرده نمی‌تواند از خدا تشکر کند. چرا امروز از خدا تشکر نمی‌کنیم که یک روز دیگر به ما فرصت زندگی داده است؟

 

به دیگران هم این را می‌گویید تا بدانند خدا آنها را هم دوست دارد؟

 

برای اینکه زندگی را بهتر بفهمیم باید به سه مکان برویم

 

بیمارستان

 

زندان

 

قبرستان

 

در بیمارستان می‌فهمید که هیچ چیز زیباتر از تندرستی نیست

 

در زندان می‌بینید که آزادی گرانبهاترین دارایی شماست

 

در قبرستان درمی‌یابید که زندگی هیچ ارزشی ندارد.

 

زمینی که امروز روی آن قدم می‌زنیم فردا سقف‌مان خواهد شد

 

پس بیایید برای همه چیز فروتن و سپاس گزار باشیم چرا که خداوند در صورت سپاس گزاری وعده فزونی نعمت داده است!

 

لئن شکرتم لأزیدنَکم و لئن کفرتم إنَ عذابی لشدید(ابراهیم،7)

                                                                *علی اسدی*

 


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۵ ، ۱۸:۴۳
رضا کرم زاده

نوشتن به خودی خود اهمیتی ندارد

مگر این که  در لابلای آن خودمان را کشف کنیم

و گره های کار را ببینیم آن هم با هدف گشودن!

شما بعضی وقت ها با خودت می گویی: حسی برای نوشتن ندارم

این سخن یعنی شما حس داری

اگر حس نداشتی نمی توانستی بی حسی را تشخیص بدهی

و آخر این که  همین حس ننوشتن را بنویس!

همین حس بی حسی خود اقدامی رو به جلو است.

مجال یک طلبه؛علی اسفندیار**

 



 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۵ ، ۱۸:۴۱
رضا کرم زاده